سلام بر آنان که هر کس آنها را دوست داشته باشد، خدا را دوست داشته و هرکس با آنها دشمن باشد،با خدا دشمن است و هر کس آنها را شناخت، خدا را شناخته و هر کس آن بزرگواران را نشناخت، خدا را نشناخته است.
(قسمتی از زیارت جامعه صغیره)
همانطوری که از نام این وبلاگ بر میاد من سعی خواهم کرد که مطالبی که در آن قرار میدم به مدد آقام ابا عبدالله الحسین(ع) در مورد خودش باشه تا شاید بتوانم قدمی بس کوچک در راه شناخت و معرفتش بر دارم و این وبلاگ بهانه ای باشه برا خود من تا هرچه بیشتر در مورد ایشان معرفت پیدا کنم که به گفته سید شهیدان اهل قلم،شهید سید مرتضی آوینی:
نماییش خلقت جهان پرورش انسانهایی است که در برابر شدائد ،بر هر چه ترس و شک وتردید وتعلق است غلبه کنند و حسینی شوند.
اما راه حسینی شدن نیز آنقدر که ما میپنداریم هموار نیست ونیاز به شناخت وتلاش و کوشش مجاهدت فراوان در این راه دارد واین مجاهدت ها و ایثار هاست که منجر به نهایت حسینی شدن می انجامد،زیرا امام حسین (ع) در روز عاشورا از همه چیز وهمه کس خود در راه خدا گذشت.مطلبی در کتاب حماسه حسینی استا د شهید مطهری دیدم که بسیار جالب بود و حیفم آمد که آنرا در این مقدمه کار ذکر نکنم:
روز عاشورا ،روز معراج حسین بن علی(ع) است،روزی است که ما باید از روح حسین،از غیرت حسین،از مقاومت حسین ،از شجاعت و دلیری حسین و از روشن بینی حسین پرتوی بگیریم.یکی از نویسندگان بسیار معروف به نام عباس محمود عقاد جمله ای در باره اباعبدالله میگوید:در روز عاشورا مثل این بود که یک نوع مسابقه میان خصلتهای حسینی برقرار شده بود،یعنی فضائل حسین هر کدام با دیگری مسابقه میداد،صبر حسین می خواست از سایر صفاتش جلو بیفتد،رضای حسین به آنچه که رضای خداست می خواست از صبرش جلو بیفتد،اخلاص حسین می خواست از همه اینها پیشی بگیرد،شجاعت حسین می خواست گوی سبقت را از صفات دیگر او برباید.